
پلیس پایتخت و طرح غافلگیری مجرمان
تعداد بازدید : 2
برقِ «رعد» در تهران خلافکاران را زد
مریم عربانصاری/ گروه جامعه
قرارمان ساعت 10 صبح، مقر پلیس پیشگیری پایتخت است. هوا آنقدر گرم است که انگار خورشید کف زمین جای گرفته است؛ هیچ جایی نیست تا بتوان از تابش سوزان آفتاب در امان ماند. دورتا دور حیاط با میزهایی که پر از اقلام مکشوفه است پر شده؛ در طرف دیگر هم ماشینهایی پارک کردهاند. تعدادی از آنها مسروقه مکشوفهاند و بقیه آنها حامل اموال مسروقه. لاستیک، دوچرخه، ضبط صوت، باند خودرو، دیش، دارو، صابون، نوشیدنی، مشروب، لباس، ظرف، کفش و کتانی، لوازم منزل، لپتاپ، موبایل، باطری خودرو، سیدی و هر آنچه که فکرش را کنی در اینجا وجود دارد. به گزارش فارس رؤسای کلانتریها در مقابل میزهای پر از اموال مسروقهای که توسط مامورانشان کشف شده، ایستادهاند و آماده برای پاسخگویی به سوالات خبرنگاران؛ البته برخی متهمان نیز حضور دارند.
***
پیراهن گلبهی به تن کرده؛ همان اول که وارد حیاط پلیس پیشگیری شدم توجهم را جلب کرد؛ روی دستش جای تیزیهای کوچک به چشم میخورد؛ دمپایی انگشتی به پا کرده، انگشتان پایش نیز زخمی و خونی است؛ هم دستبند دارد و هم پابند؛ دستانش را به پایههای استند بستهاند؛ میپرسم اینجا چه کار میکنی؟ میگوید: اَلکی مرا آوردهاند. برای صحبت کردن مقاومت میکند. میگذارم اندکی در خود بماند تا محیط برایش عادی شود. مسئول پرونده دستهایش را از استند باز کرده و به طرف محل استقرار همان کلانتری که وی را دستگیرکرده است میبرد؛ کم کم یخاش آب میشود و نهایتاً میگوید که مجبورش کردند دزدی کند. میپرسم چرا انگشتان پاهایت زخمی است؟ میگوید: وقتی دنبالم کردند پاهایم این طور شد؛ همان لباس شخصیها را میگویم توی باغ دارآباد ... وقتی میخواستند مرا بگیرند. میپرسم داخل باغ دارآباد چه کار میکردید؟ جواب میدهد: تو پاتوق آنهایی بودم که مرا مجبور کرده بودند دزدی کنم. بحث که به اینجا رسید، میگویم مگر میشود کسی را مجبور به دزدی کرد؟ که قاطع جواب میدهد: بله؛ آنها مرا موادی کرده و مجبور کردند که برایشان دزدی کنم؛ یک روز تمام دست و پایم را بستند و بعد از اینکه قول همکاری دادم دست و پایم را باز کردند؛ با زور مرا سوار موتور کرده و با دادن آمار محل سرقت و اینکه از کجا میتوانم پولها را پیدا کنم مرا به سر صحنه سرقت بردند- مدارس اماکنی بود که برای سرقت در نظر داشتند- مرا پیاده کرده و یک چهارراه پایینتر منتظرم میماندند. حتی به من میگفتند چطور وارد مدرسه شوم و از کجا پول بردارم و درنهایت 12 مدرسه را سرقت کردم. سؤال میکنم در چه مدت زمانی این سرقت را انجام دادی و چقدر پول به دست آوردی؟ میگوید: کمتر از 20 روز و از هر مدرسه هم از سه میلیون تومان به بالا؛ البته همه پولها را هم از من میگرفتند. میپرسم مدارس کجا بودند؟ پاسخ میدهد: مدارس منطقه یک؛ البته من آدرسشان را بلد نیستم چون آنها مرا آنجا میبردند. همه اینها را رضا 23 ساله که بچه ورامین است و نصاب نرده استیل، برایمان میگوید.. ادامه میدهد: مجبورم کردند و هروئینی شدم، اما حالا پشیمانم و مشخصات آن پنج نفر را به پلیس گفتم که سه نفرشان شناسایی و دستگیر شدهاند.
این طرف حیاط سرهنگ علی آقا کارخانه سرکلانتر سوم پلیس پیشگیری پایتخت ایستاده است؛ از ایشان میپرسم سارق خاص داشتهاید؟ با دستش به یک نفر از سارقان که در آن گوشه میز ایستاده، اشاره میکند و میگوید: این آقای سارق جلوی بیمارستان میلاد منتظر میماند و به بهانه آنکه مادرش در همان بیمارستان بستری است در پوشش کمک به همراهان بیمار برای پارک خودرو، ماشین سرقت میکرد. شاکی این پرونده که در کنار سارق ایستاده است؛ میگوید: همسرم در حال زایمان بود، ساعت چهار صبح، سراسیمه خودمان را به بیمارستان میلاد رساندیم، در جستوجو بودم تا جایی برای پارک خودرو پیدا کنم که ناگاه این آقا جلوی ماشین ظاهر شد. وقتی دید مستاصل هستم؛ به من گفت که مادرش نیز در این بیمارستان بستری است و میتواند در پیدا کردن جای پارک کمکم کند. من هم که وضعیت همسرم بغرنج بود، اعتماد کرده و سوئیچ را به وی دادم. وقتی که کارهای پذیرش و بستری همسرم تمام شد برگشتم تا ببینم ماشینم چه شده که ماشینی نبود. از مالباخته میپرسم چند ماه طول کشید تا سارق دستگیر شد که گفت: 5 ماه.
افسر این پرونده در خصوص نحوه دستگیری سارق گفت: سارق خودرویی همرنگ همین خودرو داشت؛ پلاکش را بر روی خودروی سرقتی نصب کرد و برای فروش گذاشت، ماموران با رصد اطلاعاتی وی را پیدا کرده و در یک قرار صوری به پای معامله رفته و دستگیرش کردند. سرهنگ کارخانه درمورد شگرد این سارق گفت: اگرچه متهم دستگیر شده سابقهدار نیست، اما همدست متواریاش سابقهدار است؛ شگردشان نیز نشان میدهد که حتماً سرقتهای دیگری داشتهاند.
***
صدای ایست میآید. سردار وارد میشود و پس از بازدید از اموال سرقتی و گفتوگو با چند نفر از سارقان به جمع خبرنگاران میآید. سردار رحیمی از دستگیری 621 سارق و مالخر در بیست و هفتمین مرحله از طرح رعد خبر میدهد و میگوید: با اشراف اطلاعاتی و تلاش ماموران کلانتریهای سطح تهران بزرگ و ماموران پلیس پیشگیری توانستیم با اجرای 322 حکم قضایی این تعداد سارق و مالخر را شناسایی و دستگیر کنیم. فرمانده انتظامی پایتخت درصد موفقیت این مرحله از رعد را 64 درصد دانست و گفت: خوشبختانه 87 درصد مالباختگان شناسایی شدند که اموالشان بعد از این برنامه به آنها داده خواهد شد.
وی با اظهار تأسف از این مطلب که 52 درصد سارقان دستگیر شده تعدد جرم، سابقه زندان و دستگیری داشتهاند، گفت: متاسفانه این تعداد از سارقان بعد از آزادی از زندان دوباره به اقدامات مجرمانه خود دست زدهاند. رئیس پلیس پایتخت به برگزاری دو جلسه قرارگاه جهادی مبارزه با سرقت و همکاری پلیس تهران با دستگاه قضایی اشاره و خاطرنشان کرد: با همکاری پلیس و دستگاه قضا و اتخاذ تصمیماتی درخصوص مجرمان سابقهدار توانستهایم سه درصد کاهش بروز سرقت در تهران را داشته باشیم. صحبتهای سردار که تمام میشود اموال سرقتی از روی میزها جمع شده و بار وانتبارها و نیسانها میشود و میروند تا تفکیک شده و به دست مالباختگان برسد. این مرحله از طرح رعد هم به پایان رسید؛ اما امید داریم روزی برسد که نه سرقتی باشد و نه سارقی و نه طرح رعدی.